تنیده در خطوط موازی (جاجیمبافی شیراز)
ایرانیان از ابتدای شکلگیری تمدنشان، از فرهنگ تولیدی پربار و متنوعی برخوردار بودهاند. بگونهای که همه اقوام و قومیتهای موجود در گستره جغرافیایی و فرهنگی این سرزمین تمامی نیازهایشان را کاملا متناسب با شرایط اقلیمی و امکانات موجود در دسترشان با دست خود برطرف میساختهاند.
همین عامل موجب شدهاست که تمامی این اقوام به صورت جوامعی کاملا خودبسنده و در عین حال پویا در تاریخ فرهنگی ایران معرفی شوند. خودبسندگی و استقلالی که طی دههها و سدهها از این جوامع محلی خودکفا در تاریخچه قومی این سرزمین نمایش داده شدهاست به دلیل توانایی بالقوهایاست که در زمینه تولید دارند. از تهیه مواد غذایی و مایحتاج روزانه تا تولید اسباب و ادوات زندگی. در این میان علاوه بر قدرت سازندگی و تولید، خلاقیت و هنر این اقوام از برجستگی خاصی برخوردار است. چرا که این هنر و خلاقیت به عنوان شناسنامه و تاریخچهای کاملا گویا، پیشینه و بافت فرهنگی هرکدام از این اقوام را نمود عینی میبخشد.
جاجیمبافی یکی از شاخصترین نمونههاییاست که در میان بسیاری از اقوام ایرانی، کماکان پس از گذر سالها رونق خود را حفظ کردهاست. اگرچه این نوع از دستبافته به مانند بسیاری از نمونههای همسان خود، دیگر آن کارایی را در میان مردم ندارد، اما هنوز هم خیل بزرگی از علاقمندان این هنر کماکان در این حرفه مشغول به کار و بافت هستند. چرا که جاجیم یکی از زیباترین موارد موجود در عرصه صنایع دستی کشور است.
جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است. دستبافی است از پارچهٔ ضخیم که پِلاسرا ماند اما از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی و یا پنبهای و یا آمیزهای از این دو میبافند.
جاجیمها دستبافههایی هستند که پرز ندارند و از اینرو میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. به عبارتی این نوع از فرشینهها پشت و رو ندارند و هر دو طرفشان از هر لحاظ شبیه هماند. کوچگردان از جاجیم بهرهٔ زیادی میگیرند. بگونهای که کاربرد آن به عنوان روانداز و محافظ سرما است. جاجیم مناسبترین چیزی بود که در گذشته به روی کرسی میانداختند. اما با متروک شدن و استفاده نکردن از کرسی زغالی بعنوان گرمکننده منازل و خانهها، بافت و اسفاده از جاجیم نیز در شهرها و حتی در شهرستانهای دور و نزدیک، به فراموشی سپرده شد. اما روستائیان طبق عادت و شیوه زندگی پیشین، مناسبترین روانداز برای کرسی زمستانی را رها نساختهاند. بطوریکه پیرزنهای روستایی همچنان در زمستان و تابستان و آنهنگام که ذوق و خلاقیتشان در انگشتان بیقرارشان جاری میشود، در فضای باز اطراف خانه و میدان ده و یا هر مکانی که امکان داشته باشد سهپایه جاجیمبافیشان را بر پا میدارند و به مدد جادوی دستان و انگشتانشان، جاجیم میبافند. بافت جاجیم در اکثر قریب باتفاق دهات و مناطق روستائی ایران مرسوم است. جاجیمهای بافته شده در مناطق مختف و در میان اقوام ایرانی از شباهتی شگرف برخوردارند. تنها تفاوت جاجیمهای بافتهشده به دست زنان قومیتهای مختلف، ترکیب رنگ و ظرافت نخ و نقوشی است که روی آن ایجاد میکنند. جاجیمبافی یکی از معمولترین عناصر صنایع دستی در ایران و در استانهای کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان، فارس و آذربایجانشرقی است که از دیرباز در میان خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشتهاست. معمولترین کاربرد جاجیم به عنوان زیرانداز است وهمچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم نیز استفاده میشود. گاهی نیز چونان بالاپوشی گرم برای دورماندن از گزند سرما مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بین برخی از خانوادههای روستایی جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و از آن چونان یادگاری ارزنده، سالها در میان خانواده نگه میدارند.
و اما بافت جاجیم پس از تهیه نخ مورد نیاز در رنگهای مختلف یا چلهکشی شروع میشود واغلب تمام مراحل بافت مخصوصا چله کشی آن در فضای باز و شبیه به چله دوانی قالیهای فارسی بافت صورت میگیرد. بدین ترتیب در محوطههایی به طول تقریبی ده تا بیست متر بوسیله چهار میخ چوبی، دار برپا میشود. گلولههای رنگی نخ بهدور این میخهای چوبی گردانده میشود. درازای تقریبی این چهار ضلعی بین ده تا پانزده متر میباشد.
با گردش مداوم شخص چله کش بدور این چهارضلعی و تغییر دادن گلولههای رنگی نخ پشمی، طراحی (رنگ نقوش) جاجیم نیز شکل میگیرد، چون در جاجیم بافی طراحی منحصراً بر روی تار یا چله انجام میگیرد. در هر دور گردش نخ به دور محیط این چهار ضلعی یکنفر در نقطه (ب) مینشیند. در این نقطه همانند کوجی گذاشتن روی دار قالیبافی، کوجی میگذارند. این عمل را گوشواره چینی نیز میگویند. شخص کوجی گذار گرداننده اصلی کار چله کشی بوده و از مهارت بیشتری برخوردار است و این درحالیاست که معمولاً گردش نخ توسط افرادی با مهارت کمترانجام میپذیرد. حداکثر اوقات هر نفر یک رنگ گلوله نخ را میگرداند و این عمل به دفعاتی تکرار میشود تا تعداد مورد نظر تار نخ که عرض نوار جاجیم را تشکیل میدهد، بدور این میخهای چوبی گشته باشد.
پس از پایان چله کشی چله را روی زمین دراز میکنند بدین نحو که با دو عدد میخ چوبی یافلزی بزرگ عرض چله را در یکطرف محکم نموده و انتهای چله را که بصورت یک گلوله بزرگ پیچیده شده در انتها محکم مینمایند. ضمناً با گذاشتن یک سه پائه چوبی نسبتاً بزرگ، جوکی را که بر روی چله سوار است از بالای سهپایه آویزان میکنند. بدین ترتیب چله بر روی زمین آماده بافت بوده و جاجیم بافی آغاز میگردد.
همان طوریکه اشاره شد چون در داخل منازل روستائی فضائی به طول پانزده متر کمتر پیدا میشود اغلب جاجیم را در معابر (کوچه و میدان ده) مستقر میکنند و این عمل را اصطلاحاً (دراز کردن جاجیم) میگویند و هر وقت که مشغول کار نیستند چله و سهپایه را جمع کرده وموقع کار مجدداً و بسادگی آنرا دراز میکنند.
واقعیت تلخی که شوربختانه در مورد جاجیمبافی به عنوان یکی از ارزندهترین نمونههای صنایعدستی ایرانی وجود دارد، به محاق رفتن و فراموششدن تدریجی این هنر به دلیل استفاده کمتر از آن و جایگزین کردن محصولات جدید است. هنری که علاوه بر قدمت دیرینهاش به دلیل تناسب با بافت فرهنگی ما، یکی از مواردی است که میتوان از آن بعنوان برگی از شناسنامه فرهنگیمان نام برد. اما با روندی که فراموشی این هنرها و دستسازههای سنتی و فرهنگی در پیش گرفتهاند، سالانه چندین برگ از شناسنامه فرهنگی ملتی با پیشینهای چندهزارساله کاسته میشود. سرانجام بیتوجهی به چنین روندی نیز چیزی نخواهد بود جز پوسیدن تاروپود فرهنگی یک ملت.
دیدگاهتان را بنویسید