صنایع دستی، خارج از قاب سینما

صنایع دستی، خارج از قاب سینما

در آن لحظه که معروف‌ترین قطار تاریخ سینما به سمت مردم وحشت‌زده در حال حرکت بود[1]، هیچکس حتی به ذهن‌اش هم خطور نمی‌کرد که این اختراع سرکرمی ساز به یکی از قدرتمندترین ابزار تبلیغاتی در دست بشر تبدیل خواهد شد. اگرچه در نمایش اولین فیلم تاریخ سینما، تماشاگران وحشت‌زده از پرده فاصله گرفتند اما این اختراع تنها به چندسال زمان نیاز داشت تا خیل عظیمی از مشتاقان را مجذوب جادوی درون خود کند. حالا دیگر سینما نه تنها جایگاه خود را درمیان هنرهای هفتگانه به دست آورده است، بلکه به وسیله‌ای بانفوذ و تاثیرگذار در ایجاد یک گفتمان جهانی نیز بدل شده است. شعاع اثرگذاری این هنر بقدری است که حتی حکومت‌ها و سیاستمداران هم بواسطه قدرت نهفته در آن، اقدام به تبیین و توسعه اهداف و سیاست‌های خود می‌کنند. حال که سینما بواسطه داشتن چنین ظرفیتی توان برقراری گفتمان‌ها، آن هم از جنس سیاسی‌اش را دارد، بهتر نیست که توان ارتباط سازی‌ خود را بر روی برقراری گفتمانی از جنس فرهنگ و هنر متمرکز کند؟ بی‌تردید با فراهم‌کردن یک ارتباط دوسویه میان سینما و سایر هنرها و حوزه‌های فرهنگی، ارتباط عمیق‌تری در بین هنرهای هفتگانه و مخاطبان‌شان شکل خواهد گرفت.

001

صنایع دستی و دست‌سازه‌های فرهنگی به عنوان یکی از مهمترین عناصر موجود در ساحت فرهنگی اقوام و ملت‌ها، بواسطه بهره‌مندی از اصالت قومی و ملیتی و نیز توان روایتگری، نقش بی بدیلی را می‌تواند در برقراری یک گفتمان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایفا کند. بگونه‌ای که هر قطعه از دست‌آفریده‌های سنتی ایرانی به عنوان یک سفیر فرهنگی، قادر است چونان آینه ای بازتاب دهنده ذات و اصالت مردمانی باشد که هنر زندگی را به طریق دیگری آموخته و زیست کرده‌اند. از اینرو صنایع دستی خود هنری روایتگر است. روایتگر نقش‌ها و رنگ‌ها. این صنعت اگرچه هنری خودبسنده است و توان روایت‌ قصه‌هایش را دارد، اما این روایتگری تنها در صورتی بطور کامل اتفاق می‌افتد که علاوه بر نمایش محصول ساخته‌شده، مراحل ساخت و پرداخت‌اش نیز در معرض نگاه واقع شود. سینما بهترین و کامل‌ترین هنر-رسانه‌ای است که نه تنها قادر به نمایش تمامی مراحل ساخت یک دست‌سازه فرهنگی است، بلکه توان نمایش و انتقال احساس موجود در محیط را به تمامی در خود داراست. بدینگونه‌است که ارتباط دوسویه‌ای میان سینما و حوزه صنایع‌دستی شکل‌گرفته و هرکدام متناسب با ماهیت و ساختار خود به محصولی با قابلیت گفتمان‌سازی بدل می‌شوند.

002

سینمای ایران را که مرور می‌کنیم، کمترنشانی از صنایع دستی و موضوعات مرتبط با آن را می‌توانیم لابه‌لای فیلم‌های ساخته‌شده پیدا کنیم. گویی که در این سرزمین نه تنها عنصری بنام صنایع دستی وجود ندارد، اساسا ضرورتی هم به وجود آن احساس نمی‌شود. در همین راستا یکی از مهمترین مشکلات موجود در سینمای امروز ایران، نداشتن اراده کافی برای ساخت فیلم‌هایی با تنوع محیطی و اقلیمی است. لوکیشن‌های مورد استفاده در فیلم‌های سال‌های اخیر به ندرت در فضایی خارج از فضای شهری و آپارتمانی است. بطوریکه اگر پرونده سینمای ایران و فیلم‌های تولید شده در سال‌های اخیر را مطالعه کنیم، تعداد فیلم هایی که خارج از شهر تهران ساخته و تولید شده‌اند، از تعداد انگشتان دست‌ها هم تجاوز نمی‌کند. در این فیلم‌ها نه نامی از فرهنگ‌های دیگر هست، نه نشانی از اقلیم‌ها و سرزمین‌های دیگر. دلگیرتر اینکه در این فیلم‌ها حتی در آکسسوارشان و وسایلی که برای طراحی صحنه‌ها استفاده می‌کنند، کوچک‌ترین نشانی از صنایع دستی و دست‌سازه‌های فرهنگی ایرانی مشاهده نمی‌شود. در این فیلم‌ها شخصیتی وجود ندارد که شغل و حرفه‌ای مربوط به صنایع دستی را پیشه کرده باشد. اگر شخصیتی هم با چنین پیشه‌ و شغلی در ساختار روایی فیلم بکارگرفته شده است، در پایین‌ترین سطح ممکن و بدون ظرفیت‌های یک شخصیت کامل طراحی شده است. این یک نقصان کلی‌است که در اکثر قریب به اتفاق فیلم‌های داستانی مشاهده می‌شود.

003

اما این موضوع در مورد فیلم‌های مستند تا حدود زیادی صدق نمی‌کند. چراکه صنایع دستی و موضوعات مرتبط با آن همیشه یکی از سوژه‌های مطلوب و مورد علاقه برای فیلم‌سازها و مستندسازان بوده و هست. ارتباط متقابلی که برای هر دو حوزه ثمرات فراوانی را به همراه داشته است. چنانکه سینمای مستند با دستمایه قراردادن صنایع دستی و روند تولید دست‌سازه‌های فرهنگی، یکی از جذاب‌ترین سوژه‌ها را برای خود فراهم کرده و از دیگرسو صنایع دستی نیز به اندازه کافی از سوژه شدن خود در راستای شناسایی و معرفی هرچه بهتر اجزاء و عناصرش به مخاطبان سینمای مستند منتفع شده است.

004

سینما بویژه سینمای مستند یکی از بهترین ابزاری است که می‌توان از ویژگی‌ها و توانایی‌هایش در راستای برقراری یک گفتمان فرهنگی بهره برد. اهمیت و کارایی چنین امکانی وقتی آشکار می‌شود که با واقعیت موجود در ساختار گردشگری کشور مواجه می‌شویم. بی‌تردید هیچکس نمی‌تواند مشکلاتی که سد راه جذب توریسم و بهره‌گیری شایسته از ظرفیت‌های گردشگری موجود در کشور هستند را انکار کند، اما هنگامی که نمی‌توان گردشگران را به ضیافت رنگ‌ها و نقش‌ها فراخواند، سینما مطمئن‌ترین دریچه‌ایست که می‌شود به کمک آن جهانی از زیبایی‌های موجود در فرهنگ‌های ایرانی را فراروی نگاه مشتاقان هنر اصیل شرقی قرار داد. در جهانی که ایده گفتگوی تمدن‌ها با استقبال شایسته تمامی ملت‌ها و دولت‌ها واقع می‌شود، بی شک بواسطه توان گفتمان سازی دو عنصر سینما و صنایع دستی می توان به اهدافی متعالی‌تر در راه برقراری گفتگو میان تمدن‌ها و متعاقبا تحقق صلح جهانی قدم برداشت.

005

 

 

1. اشاره به یکی از فیلم‌های کوتاه برادران “لومیر” و از اولین فیلم‌های تاریخ سینما (ورود لوکوموتیو بخار به ایستگاه لسیوته)

اشتراک گذاری پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.