علمهای عزاداری بازنمودی از هنر شیعی و ایرانی
چیزی جز زیبایی ندیدم1
عاشورا … دوباره پلک دل عشاق میپرد و اشک ها بیقرار باریدن اند. دوباره شهر به خروش آمده است و همه لبها متصل نام کسی را صدا می زنند. دوباره آسمان است و حیرت از بیکرانگی تاریخ. و زمین است و شرم. شرم از خون گلویی در حسرت آب. شرم از تن سرداری بی سر ، پاره پاره و خاک آلود. شرم از حقیقت استوار بر سر نیزه . حقیقت پای بر زنجیر . آری ، دوباره حسین. دوباره حسین.
بار دیگر خیل عاشقان سیاهپوش در عاشورا عزای سردار عشقبازان ندای دلدادگی سر دادهاند و پرچمهای ارادت برافراشته اند. امسال هم کوچهها و خیابانها گواه سرسپردگی مردمی است که ندای “هل من ناصر ینصرنی” مردی را لبیک میگویند که فریاد “هیهات من الذله” او تا ابد در گوش تاریخ خواهد پیچید. آری ، محرمی دیگر عاشورا یی دیگر و عزای اشرف اولاد آدم است.
محرم که از راه میرسد ، عزادارن حسین مجلس عزای سالار شهیدان را با عناصر و نمادهای فراوانی میآرایند. نمادهایی که در باب اصالت و ماهیت وجودی برخی از آنها مباحثی مطرح شده است که نظرهای بسیاری را به خود جلب کرده است. فارغ از تمامی این نظرها و مخالفتهای موردی با نمادهای عاشورایی ، این عناصر حالا دیگر به بخشی از فرهنگ عاشورایی مردم ایران بدل شدهاند. دقیقا به دلیل همین بعد نمادین و فرهنگی نمادهای عاشورایی است که برخی گفته اند : هیچ کس نمیتواند به جامعه رد یا اثبات یک نماد را دیکته کند. راندن و حبس نمادها به معنای زمین زدن فرهنگ است. رابطه فرهنگ عاشورایی و نمادهای عاشورایی رابطه بدن و اعضای آن است.
علم نیز یکی از مهمترین عناصر فرهنگی و نمادهای عاشورایی است که عزاداران و سوگوران حسینی هرساله چند روز پیش از آغاز دهه محرم آن را میآرایند و آماده صحنهگردانی میکنند. و سرانجام با فرارسیدن ایام سوگواری سرور شهیدان، به عشق علمدار کربلا، حضرت ابوالفضل العباس(ع) آن را در پیشاپیش صفوف سینه زنی و زنجیرزنی به دوش می کشند. در مورد علم و اصالت ماهوی و تاریخی آن نیز نظرات متفاوتی وجود دارد که در این نوشته تنها به بیان یک نظر موافق اکتفا می شود.
«علمها بي كم و كاست سمبل و نماد «درخت سرو» می باشند. چنانکه زبانههاي بلند علمها چه از نظر شكل و چه از نظر نوع اهتزاز دقيقاً يادآور درخت سرو هستند. علاوه بر این نقش برجستههای حک شده در پايين زبانههاي علمها نیز نمودی کاملا عینی و واقعگرایانه از درخت سرو اند. سرو درختي است كه تسليم زاد و مرگ ادواري گياهان نميشود و همواره زنده ميماند. درست همانند شهيد كه نميميرد و همواره زنده است»2
نمادها و عناصر فرهنگی عاشورا و فلسفه وجودی آنها هرچه که باشند و تابع هرگونه نظر موافق و مخالفی که قرار بگیرند ، بیتردید یکی از عینیترین نمودهای فرهنگی محرم اند. عنصری که حاصل لطافت طبع و ذوق سلیم هنرمندانی است که در نهایت عشق و ارادت، چنین نماد و علامتی را میسازند و میپردازند. علم عاشورایی، نه تنها بیانگر عشق و ایمان به نامیرایی و جاودانگی “شاه دین” است، بلکه تجلیگاه هنر هنرمندانی است که نقش و نگار دلدادگی و سرسپردگی را بر سینه سخت آهن نقش میکنند.
هنر فلزکاری در ایران دارای پیشینه و تاریخی بس دراز و طولانی است. بر اساس پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی عصر مس یکی از کهنترین اعصار استفاده از مس در ایران است. عصر مفرغ نیز که در جهات مختلف تاریخی و مردمشناسی یاد آور ساکنان غرب ایران و شیوه زیست و زندگی آنهاست، از زوایای گوناگونی دارای اهمیت و در خور توجه است. مفرغینه های لرستان، از شهرت جهانی برخوردارند. از آنجا که اقوام غرب ایران در سوارکاری و توجه به اسب ها سابقه ای طولانی داشتند، ابزار فراوانی همچون دهنهها، پوزهبندها و يراقهاي سواركاري و تزئينات مربوط به آن در این منطقه کشف شده است. با چنین پیشنه و تاریخی است که هنر فلزکاری تا به امروز پیش آمده و بصورت یک هنر تکامل یافته و متعالی، به هنرمندان و صنعت گران امروزی انتقال یافته و در ساخت و تولید علم های عاشورایی تبلور پیدا کرده است. یکی از شگفت انگیزترین شاخه های هنر فلز کاری در ایران که به ” هنر تشیع ” معروف است، در دوران صفوی رواج یافت . این هنر، شامل ساخت ابزار آلاتی سرشار از اسطوره ، نمادگرایی و رمز و راز است که به عزاداری اهل بیت پیامبر اکرم(ص)، به ویژه مراسم محرم و عاشورای حسینی اختصاص دارد و عموما با “علم یا علامت” از آن یاد می شود.
عَلم یا”جریده“یکی از وسیلههای نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان است. به لحاظ تاریخی و زمان دقیق و نحوه ورود این نشان در عزاداریهای عاشورایی شیعیان اطلاع دقیقی در دست نیست اما چنانکه گفتهاند، به نظر میرسد که نوعی علم در زمان آلبویه برای مراسم محرم استفاده میشده است. قدیمی ترین علمهای ایرانی پس از فتح تبریز توسط سربازان عثمانی بعنوان غنیمتهای جنگی به استانبول منتقل شدند که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل صفوی در دستهها و هیاتهای مذهبی مورد استفاده قرار میگرفتند.
علم عاشورایی در گذشته از جنس چوب و به ارتفاع پنج الی شش متر ساخته می شده است، که سر آن را پنجهای برنجین میگذاشتهاند. امروزه علم یا علامت را از فلز میسازند. در دورههای مختلف بهویژه در دوران زندیه و قاجاریه، تزئینات دیگری به علمها اضافه شدند، تا اینکه علمها به شکل کنونی درآمدند. مراحل تکامل این عنصر بگونهای بوده است که به مرور زمان برتیغههایی که بر روی «شاسی یا بدنه اصلی» سوار میشوند، افزوده شده و در حد فاصل زبانهها با اشیاء فلزی با شکلهای کبوتر، طاووس، خروس، شانه به سر، گوزن، شیر، لاله، گنبد و بارگاه و غیره پر شدهاند.اند زیر پایه هر کدام از این اشیا یک «صندق» با اسامی ائمه و اوصاف خداوند قرار دارد و در کنار هر تیغه اشیائی به نام «تبرزین» با اذکاری از جمله «عباس علمدار» تعبیه می شود.
علم های قدیمیتر معمولاً پایهای دارند که واژههای دینی بر روی آن نوشته شده و دو اژدها با دهان باز از آن پاسداری میکنند. تعداد تیغه های علم همیشه از یک عدد فرد پیروی می کند و علامت را به همین مناسبت بر اساس تعداد تیغه ها نامگذاری می کنند. به طوریکه انواع علم شامل 3 تیغه ، 5 تیغه وغیره بوده و تیغه یا زبانه میانی بزرگتر از بقیه است. زیر تیغه اصلی یک کره فلزی با نام «توپی» قرار دارد تا حفظ تعادل علامت، سهلتر و سادهتر انجام شود. بر روی هر تیغه دو «جا پری» کارگذاشته شده است که از این طریق علامت با پرهای رنگی تزیین میشود. بر روی تیغه ها از چامههای (اشعار و نوحه) مربوط به وصف حادثه عاشورا نیز استفاده می شود که ممکن است متون مذهبی و شمایل ائمه بر روی آنها نیز حک شده باشد.
اما مهمترین و شگفتانگیزترین نکتهای که در مورد علمها و راز و رمز مربوط به آنها میتوان گفت، در خصوص معنا و فلسفه علائم منقوش بر روی علم های عزاداری امام حسین(ع) است. علائمی که هر کدام برای خود مفهومی خاص و مجزا را در برگرفته و بر بار معنایی و نمادین کلیت عنصری بهنام علم عاشورایی میافزایند. برخی از این علائم و نشانهها، علاوه بر وجه نمادینشان به یکی از حوادث واقعه عاشورا اشاره میکنند. بهطوریکه بر طبق کتاب بحارالانوار در کربلا برخی از حیوانات به حضرت اباعبدالله (ع) پناهنده شدند و این مسئله فلسفه استفاده از اشکال حیواناتی چون گوزن بر روی علامت است.
در باب نشانهشناسی و بررسی و شناخت وجه نمادین تمامی اشکال و تصاویر موجود بر روی علم ها به مواردی چند میتوان اشاره کرد؛
شیر : این حیوان مظهر قدرت است و همه شیعیان، امیرمومنان علی(ع) را بهعنوان «شیر خدا» میشناسند. به طوریکه در همه پوسترها نیز میتوان یک شیر را که زیر پای حضرت علی نشسته است، مشاهده نمود.
کبوتر؛ کبوتر مورد استفاده در علم ها، اشاره به آن کبوتری دارد که با آغشته کردن پر و بال خود به خون سیدالشهدا(ع) خبر شهادت آن حضرت را به مدینه برد و از وجهی دیگر به عنوان زائران حرم اهل بیت نیز شناخته میشود.
اژدها؛ بیانگر حضور جنیان در واقعه کربلاست، چرا که بر اساس برخی روایات، اجنه نیز در روز عاشورا به کمک امام حسین (ع) و یاراناش رفتهاند، اما آن حضرت کمک آنها را نپذیرفته است. اژدها نماد عقیمی و رانده شدگی است و معمولا در دو طرف تیغه ها که نماد نور و رحمت هستند به صورت قرینه به کار می رود و این معنا را تداعی می کنند که خوب و بد ، خیر و شر همیشه با یکدیگر در جنگ و چالش هستند.
این نوشته بههمراه تمامی موارد ذکرشده در آن تنها بخشی از فلسفه وجودی یکی از مهمترین عناصر نمادین محرم و عاشوراست. بیتردید پرداختن به هر کدام از نشانها و سمبلهای دینی و مذهبی و رمزگشایی از تمامی اسرار موجود در آنها به تحقیق و پژوهش جامعتری نیازمند است. تا آنچه که شایسته و بایسته چنین عناصری با این میزان از دیرینگی است، بخوبی ادا شود. اما هدف اصلی این نوشته تنها معرفی یکی دیگر از دست سازههای هنرمندان فلزکاری است که به شایستگی میراثخوار اسلاف هنرمندشان هستند. هنرمندانی که بر روی سختی فلز نقشی از لطافت را چنان پرداختنه اند که از پس قرون و اعصار هم به دست طالبان و مشتاقان اش رسیده است.
- “ما رایت الا جمیلا” – روایت حضرت زینب از کربلا – مجلس یزید در شام
- مقاله اهورا اشون .www.Sharehnewspaper.com
- برخی از اطلاعات موجود در این متن از سایت “هنراسلامی” و “باشگاه خبرنگاران جوان” اقتباس شده است.
- منبع برخی از عکسهای بکاربرده شده در این نوشته، سایت “باشگاه خبرنگاران جوان” است.
دیدگاهتان را بنویسید