کفش در اقلیم ها و فرهنگ ایرانی
پوشاک
پوشاک از اساسی ترین عناصر فرهنگی ملت هاست. اما در دنیایی که فرهنگ نیز به مانند دیگر ساحت های تکثریافته بشری ، در مرتبه ای از شباهت و همگونی قرار گرفته است ، دسته بندی قوم ها و ملت ها با تمامی خودبودگی و صنایع دستی شان کاری است سخت و دشوار . در چنین جهان متکثری ، صحبت از شاخص های ویژه فرهنگی که بتوان بواسطه آن به مطالعه جوامع گوناگون پرداخت ، از وجاهت خاصی برخوردار نیست. چنانکه شیوه لباس پوشیدن آدم ها ، طریق معاشرت و ارتباط گرفتن شان ، خوراک شان و تمامی آداب مربوط به آن و بطور کلی راه و رسم زیست و زندگی شان ، آنچنان دچار تغییر و دگرگونی شده است که صحبت از اقوام و فرهنگ های منحصربفرد آنها همراه با شرح دقیق جزئیات و ضمائم و متعلقات قومی و سنتی شان ، وسواس ویژه ای را طلب می کند. حالا دیگر شناخت ظاهری آدم هایی از ملیت های مختلف ، فارغ از نژاد و شاخصه های نژادی شان ، کاری است ناشدنی. بطور مثال میدان یک شهر توریستی یا یک مرکز تجاری را در نظر بگیرید. مکانی که محل گذر طیف وسیعی از انسان ها با ملیت های گوناگون است. برای لحظه ای تصمیم بگیرید بدون نظرکردن به رنگ پوست و ویژگی ظاهری چهره ها ، ملیت شان را تشخیص دهید. تقریبا غیرممکن است. حالا مسافر زمان شوید و به صد سال پیشتر سفر کنید . انسان هایی را می بینید با لباس هایی متنوع و رنگارنگ. تن پوش هایی که نقش و نگارشان راوی قصه هایی هستند از سرزمین های دور. قصه هایی از شب های کویر ، زمهریر کوهستان و وسعت و گشادگی دشت ها.
پاافزارها
کفش یکی از مهمترین اجزاء پوشاک انسان ها محسوب می شود. عنصری که با مختصر نگاهی به تاریخ جوامع انسانی می توان با جایگاه کاربردی و نسبت فرهنگی اش آشنا شد. کفش ها بواسطه این نسبت فرهنگی حتی قابلیت ارائه اطلاعاتی چند در باب شیوه زندگی آدم ها ، مشخصات زیست بوم شان و نگاه زیبایی شناسانه فرهنگ های مختلف را هم در خود دارند.
از آنجا که کشور ما “ایران” نیز به دلیل در برگرفتن اقوام مختلف در خود ، سرزمینی با تنوع فرهنگی محسوب می شود ، مطالعه پیرامون پوشاک قومیت ها و شناخت بستگی فرهنگی شان امری ضروری بشمار می آید. این امر در مورد پاافزارهای سنتی که بطرز شگفت انگیزی متناسب با ضرورت های اقلیمی و شیوه زندگی اقوام تهیه و تولید می شده اند ، از اهمیت بیشتری برخوردار است. جالب اینکه کفش نیز به مانند دیگر عناصر ضروری زندگی انسان ها در طول دوره های مختلف تاریخی دچار تغییرات فراوانی شده است. بگونه ای که با بررسی کفش ها و پاافزارهای مختص هر دوره می توان با عادات و ترجیحات مردمان آن دوره آشنا شد. مهمتر اینکه کفش مهمترین و شاخص ترین وجه تمایز اجتماعی مردم مناطق مختلف است. از آنجا که پیش از ورود و مورد استفاده قرارگرفتن کفش های صنعتی (کفش هایی که در تیراژ بالا و با استفاده از امکانات و ابزار صنعتی ساخته می شوند) ، حرفه دوخت و دوز کفش کاملا در حوزه صنایع دستی و هنری قرار می گرفت. از اینرو امروزه دیدی که نسبت به کفش های دوره های تاریخی پیش وجود دارد نگاهی لطیف و هنری به عنوان ابزاری تزئینی و ظریف است. غافل از اینکه این پاافزارها هر کدام در زمان خود در عین ظرافت و زیبایی یار و همراه آدم ها در سخت ترین شرایط محیطی و اقلیمی بوده اند.
قدیمی ترین کفش یافته شده . 5500 سال پیش در ارمنستان
تاریخچه کفش را که در ایران مرور می کنیم چنان در عمق تاریخ غور خواهیم کرد که بناچار به قرن ها پیش باز میگردیم. هنگامی که نخستین سکونتگاه های بشری در منطقه کرمانشاه امروزی بنا شدند ، به گواه اسناد و مدارک تاریخی مردمش پاپوش به پامی کردند . ایران یکی از کشورهایی است که تاریخ و فرهنگ آن را در هر بخش که ورق میزنیم تنوع و زیبایی شگفت انگیزش حیرت زده مان میکند. این ویژگی در مورد کفش ها و پای افزارهای مردم این دیار کهن هم صدق می کند. تنوع کفش های ایرانی بیشتر وابسته به چند اقلیمی بودن کشور است. چنانکه پاپوش آنانیکه بر سختی و زمختی سنگ ها و کوهستان ها گام برمیدارند با کفش های مردمی که بر نرمی و لطافت پشته های شنی و واحه ها قدم می نهند ، تفاوت اساسی دارد. به همین دلیل کفش های سنتی و تاریخی ایران از یک سو تنوع دارند و از سوی دیگر کاربردهای خاص. این ویژگی البته در معماری غالب ادوار تاریخی ایران نیز دیده می شود. کفش های بومی هم زیبایی دارند ، و هم اینکه پشت هر یک فرهنگی نهفته است به وسعت یک سرزمین. اولین قومی که در ایران ردی از کفش های خود به جا نهاده است ، مادها هستند. کفش هایی از جنس چرم بهمراه بندهایی که به ساق پا بسته می شده و اجازه راهپیمایی آسان را فراهم می کرده است. بعد از مادها هم هخامنشیان از کفش استفاده می کردند. کسانی که در تاریخ از توجهشان به لباس و اجزای آن حکایت ها گفته اند. آنها در مورد کفش هم نظری مانند لباس داشتند و شاید به جرات بتوان گفت این گروه بودند که آمدند و میان کفش ثروتمندان و فقرا حد و مرزی مشخص کردند. رنگ کفش ها نیز در دولتهای مختلف ، حکایت از جایگاه و مرتبه اجتماعی افراد داشت. بعنوان مثال كفش های شاهان هخامنشی که تصویری از آنها در تخت جمشید دیده می شود به رنگ قرمز است. در حالیكه كماندارانی كه در معماری های خشتی – لعابی شوش دیده می شوند كفش هایی زرد رنگ به پا دارند. این بدان معناست که در واقع از دیرباز ، نوع کفش ها معرف جایگاه اجتماعی افراد بوده است.
نقش برجسته های تخت جمشید
نمونه ای از کفش های سنتی ایرانی
چاروق
در فرهنگ لغت معین ، ذیل واژه چاروق چنین آمده است : کفش چرمی که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شوند. چاروق یکی از قدیمی ترین پاپوش هایی است که در اشکال مختلف تهیه و تولید می شده و مورد استفاده قرار می گرفته است. پاپوشی که بخش عمده ساختمان اش را چرم تشکیل داده است. در ابتدا برزگران و کشاورزان با استفاده از چرم خام ، چاروق را می دوختند و می پرداختند اما چندی بعد بهره یافتن از چرم پخته بود که رواج یافت. چاروق هایی که به شکل امروزی تولید می شوند ، قدمتی صد ساله دارند. از استادان بنامی که در این زمینه کار کرده و نامی و اعتباری ویژه برای خود فراهم کرده اند ، استاد “اصغر خطیبی” است که این صنعت دستی را تحول بخشیده و از این راه چاروق های امروزی را در هفت مدل طراحی و ابداع نموده که از این میان تنها دو تا سه مدل از آنها هم اکنون به بازار معرفی شده است.
چاروق دوزی زنجان
چاروق یا پاتابه و پالیک و یا به زبان آذری “چارغ” جزئی از صنایع دستی شمال خراسان ، بویژه قوچان و نیز شهر زنجان است. چاروقی که در گذشته ها مورد استفاده قرار می گرفته است بیشتر شبیه به چاروق های تولید شده در شمال خراسان است که کماکان از پس سال ها و سده ها اصالت خود را حفظ کرده اند. چاروق ها به دلیل ظرافت و شکل و شمایل ویژه شان در رسته صنایع دستی و تزئینی قرار می گیرند. بواسطه همین ظرافت شان نیز صرفا برای قدم گذاشتن بر روی قالی و راه رفتن در اطاق های مفروش استفاده می شود. اما این نوع از پاپوش ها چند سالی است که بصورت نعلین و پاشنه دار ساخته میشوند. کف آنها از چرم و رویه شان برنگهای مختلف از نخهای ابریشمی و سیم گلابتون بافته و تزئین میشود.
چاروق
گیوه
گیوه نمونه کم نظیری از پاپوش هایی است که کاملا مطابق با ضرورت های محیطی و فرهنگی طراحی شده است. نوعی کفش تابستانی ، سبک ، بادوام و مناسب برای راهپیمایی های طولانی. به واسطه داشتن چنین ویژگی هایی است که این پای افزار از محبوبیت خاصی در بین مردان روستایی برخوردار است. در مناطق کوهستانی همچون کردستان و کرمانشاه به دلیل وجود راه های سخت گذر و نیز نوع معیشت مبتنی بر دامداری و کشاورزی ، پای افزاری مورد پسند و قبول عام است که از مزیت هایی چون سبکی ، راحتی ، مقاومت و خنکی و در عین حال ارزان بودن برخوردار می باشد. یکی از مهمترین ویژگی های این نوع از پاپوش ها تهیه و تولید آنها در همان مناطق روستایی و عشایری با استفاده از مواد اولیه ی در دسترس و امکانات موجود در منطقه است. از اینرو گیوه یکی از زیباترین و کاربردی ترین نمونه های صنایع دستی در کشور است که در استانهای کردستان ، کرمانشاه ، چهارمحال و بختیاری ، فارس و اصفهان تولید می شود.
گیوه دوزی در شهر اراک
همه مراحل تولید گیوه به صورت دستی انجام گرفته و مواد اولیه آن عموما از نخ قالی ، نخ ابریشم و کف آن نیز از پارچه ، چرم و یا لاستیک است. رویه گیوه عموما به دست توانا و هنرمند زنان و به وسیله انواع سوزن ها به ویژه جوالدوز بافته می شود. کف گیوه را “زیره” نیز می نامند. در میان انواع گیوه هایی که با سه نوع زیره متفاوت ساخته می شوند ، نمونه های تولید شده با زیره پارچه ای از مرغوبیت بیشتری برخوردار است. اما گیوه های با کفی لاستیکی نازل ترین نوع به لحاظ کیفی است . هر چند که نوع سوم (گیوه تخت لاستیکی) نسبت به دو نمونه دیگر از طول عمر بیشتری برخوردار است.
کار گیوه کشی در دو مرحله کارگاهی و خانگی انجام می شود . فرآیند کارگاهی آن درمغازه ها و با ابزارهای گوناگون و همیشه بدست مردان انجام می گیرد و تماما مربوط به تخت گیوه است و به علت اینکه ساختن زیره ی گیوه مستلزم نیروی زیاد و مهارت کافی می باشد و یک کار فنی و تخصصی و سنگین است فقط توسط مردان انجام می گیرد. عملیات خانگی بر روی رویه غالبا توسط زنان انجام می گیرد و ابزار مورد نیاز آن فقط یک سوزن است.
بافتن رویه گیوه
در استان کرمانشاه بافت پنج نوع گیوه معمول است که شامل: گیوه زیرپارچه ای، گیوه تخت آجیده، گیوه تخت چرمی، گیوه تخت لاستیکی و گیوه رویه ابریشمی است. در پاوه و در بخش اورامانات گیوه کشی و تولید گیوه “زیره پارچه ای” یکی از مهمترین فعالیت های روزانه بشمار می آید. در روستاهای حجیج و نودشه هم که از مراکز قدیمی و مهم تولید این نوع گیوه است ، گیوه هایی با کیفیت و زیبایی بی نظیری دوخته و تولید می شوند. همچنین نوعی گیوه به نام کلاش هورامی در اورامانات کرمانشاه توسط گیوه بافان هورامان با تکه های پارچه به هم دوخته شده ، با روده دام به هم بافته می شود .
گیوه زیر پارچه ای ( کلاش )
گیوه تخت آجیده (ملکی) ؛ گیوه ای است که کف تخت آن با نخ پرک آج خورده است و از استحکام زیادی برخوردار است . در زمستان و تابستان و روی یخ و سنگ محکم به زمین می چسبد و در شرایط طبیعی منطقه و نوع فعالیت کوهستانی کارآیی دارد. زیره این نوع گیوه توسط سه کارگر زن تولید می گردد. یک نفر دور گیوه را می بافد ، کارگر دوم رویه گیوه را می بافد و کارگر سوم دم گیر یا شیرازه که از قسمت های تکمیلی گیوه می باشد را می بافد. پس از تکمیل زیره، رویه آن توسط زنان و با سوزن چیده می شود . این گیوه در قدیم در شهرهای تویسرکان و نهاوند که جزء استان کرمانشاه بودند متدوال تر بود اما مهمترین منطقه تولید این گیوه شهر کرمانشاه و به نام “گیوه کرمانشاهی ملکی” معروف است.
گیوه تخت آجیده
گیوه تخت چرمی؛ این گیوه بتدریج جایگزین گیوه تخت آجیده شده و کف آن یک تکه از چرم گاومیش است که به اندازه پا در سایزهای مختلف بریده می شود و رویه آن همچون گیوه های دیگر سوزنی است.
گیوه تخت چرمی
گیوه تخت لاستیکی؛ از حدود نزدیک به 150 سال پیش به دلیل ارزانی و تخت محکم لاستیکی اش که از لاستیکهای فرسوده ماشین برش داده می شد ، برای استفاده عشایر رونق پیدا کرد. اما به علت گرم بودن کف آن ، بافت این گیوه با این زیره کم کم از رونق افتاد و بیشترین استفاده آن صرفا محدود به فصل زمستان و درمناطق روستایی شد.
گیوه تخت لاستیکی
گیوه رویه ابریشمی؛ بیش از 50 سال است که در شهر کرمانشاه معمول شده و یکی از زیباترین سوغاتی های این شهرستان محسوب می شود. رویه آن از نخ ابریشمی الوان تهیه می شود . اما درحال حاضر به علت عدم ورود نخ ابریشم از خارج کشور و هزینه بالای تهیه آن ویسکوز ، پرلون و نخ پلاستیکی جایگزین شده است. این نوع گیوه بعنوان کفش خانگی مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر زنانه است. نقشهای معروف آن ترمه، برگ بیدی، زربافت، توت فرنگی، پرچمی، نوری، پروانه، کوزه ای می باشد. رویه آن توسط قلاب بر روی کفه بافته می شود.
گیوه رویه ابریشمی
نعلین
نعلین نمونه ای دیگر از کفش های سنتی ایرانیان است که می توان بواسطه ویژگی هایی که در خود دارد از آن به عنوان موردی دیگر از صنایع دستی موجود در فرهنگ ایرانی یاد کرد.
در فرهنگ لغت نعلین را چنین معنا کرده اند : یک جفت کفش چوبین و یا ، آنچه مثل کفش از چوب ساخته و به وقت استنجا و وضو در پا کنند. کفش از چرم زرد که ارباب عمایم داشتندی . قسمی کفش علما و طلاب که پشت پاشنه نداشت ، به رنگ زرد، نوک آن کمی برگشته و بی پاشنه .
مطابق آنچه که در تعاریف از نعلین در لغت نامه ها آمده است ، این نوع از پاپوش را می توان بیشتر به پای طلبه ها و دانش آموخته های حوزوی مشاهده کرد. قدمت و دیرینه گی آن را می شود چنان ردیابی کرد که حتی در اشعار و ادبیات کهن پارسی هم نام و نشان اش را یافت. بطوریکه در “حدودالعالم” که برخی به “ابویوسف پیشاوری” نسبت داده اند ، چنین آمده است : و از این ناحیت پوست و چرم و ابانکهای سرخ و نعلین و خرما و پانیذ خیزد. در شاهنامه فردوسی نیز آمده است : طبق های زرین پر از مشک و عود / دو نعلین زرین و جفتی عمود.
با در نظر داشتن چنین ردی از قدمت و دیرینگی است که می توانیم نعلین را نیز نمونه ای از پای افزارهای موجود در فرهنگ ایرانی دانست. پاپوشی که کماکان کاربرد و کارایی خود را تا به امروز حفظ کرده و به زیر پای بسیاری تاریخی نسبتا دراز را پیموده است.
نموه ای از نعلین های امروزی
کفش های سنتی دیگر مناطق ایران
فرهنگ های متنوع و گوناگون موجود در گستره فرهنگی ایران از چنان تنوعی برخوردارند که موجب حیرت و شگفتی همه آنهایی است که سودای شناخت شان را در سر دارند. جلوه ای از این گونه گونی فرهنگی در کفش ها و پای افزارهای سنتی فرهنگ های مختلف انعکاس یافته است. پاپوش هایی که برخواسته از خرد و تیزهوشی مردمان این دیارهاست . خردی که با در نظر داشتن تمامی ضرورت های محیطی ، اقدام به طراحی کفش هایی کرده است که در نهایت هماهنگی با شرایط اقلیمی قرار گرفته اند. به عبارتی می توان گفت که کفش یکی از وجوه تمایز مردمان نواحی مختلف ایران است. چنانکه با نگاهی ساده به هر کدام از این پای افزارها می توان به هر آنچه که از جانب شرایط زیستی منطقه در آنها انعکاس یافته است ، پی برد. به عنوان مثال موادی که در ساخت و پرداخت “گیوه” (که شرح اش پیش از این به تفصیل آمده است) بکار برده می شود ، در نهایت هماهنگی با شرایط اقلیمی مناطقی است که مردمانش گیوه به پا دارند. حال با توجه به پراکندگی فرهنگی و تنوع موقعیت های سرزمینی ، انواع و اقسام کفش ها و پاپوش هایی را می توان در نقاط مختلف ایران شناسایی کرد که بازتاب دهنده چیزهایی است که مردمان مناطق مختلف ایران از شرایط زیستی منطقه و زیست بوم شان دریافت کرده اند.
سواس ؛ کفش مردمان بلوچ
سواس نام کفش قدیمی و سنتی مردمان بلوچ در روزگاران گذشته است. کفشی که از نوعی برگ درخت خرما ساخته میشده و به عنوان کفش و دمپایی مورد استفاده قرار می گرفته است. گرمی و خشکی هوای منطقه عامل اصلی استفاده از این کفش یا پاپوش سنتی در استان سیستان و بلوچستان بود . کفشی که قبل از استفاده در آب خیس می شد تا از انتقال گرمای زمین به پا جلوگیری کند. ترفندی که نمونه ای تمام و کمال از تدبیر و خرد مردمان بلوج و قدرت و توان سازگاری شان با محیط زندگی شان است . سواس کفشی است ساده، سبک و راحت که نمونه اش در هیچ کجای دنیا ساخته نمی شود و جالب تر آنکه هنوز در برخی نقاط روستایی استان سیستان و بلوچستان ، مردم دست از تولید آن برای استفاده خود برنداشته اند.
سواس
کبکاب ؛ کفش زنان قشم
کبکاب نام کفش سنتی اهالی قشم است. کفشی که فقط زنان حکام اجازه پوشیدن آن را داشتند. منابع تاریخی و پژوهش های بوم شناسی مربوط به این منطقه عنوان می کنند : در گذشته این گونه نبود که همه اجازه پوشیدن هرکفشی را داشته باشند. همین باعث شده بود تا کفش تعیین کننده رده اجتماعی افراد باشد. مسأله ای که در همه جای ایران مشهود بوده است. در قشم هم این مسأله وجود داشته. مثلا کبکاب که در واقع اسمش برگرفته از صدای آن است ، مخصوص زنان حکام بود. در واقع وقتی صدای این کفش می آمد همه باید راه را برای عبور این زنان باز کرده و به آنها احترام می گذاشتند.
زنان جزیره قشم
گالش؛ کفش زنان گیلانی
گالش های زنان گیلانی راحت و سبک است. بگونه ای که می توان گفت ، یکی از راحت ترین و سبک ترین کفش های ایرانی، گالش است. کفشی پلاستیکی که نمونه اش را پای همه زنان شمالی می توان یافت. گالش های پلاستیکی شمال را پای هیچ زنی در جنوب ایران نمی بینید. اما این کفش در شمال کشور طرفداران زیادی دارد. اول اینکه مانع انتقال رطوبت و نفوذ آن به درون کفش می شود. و دوم اینکه از هر بند و بستی رهاست. این سادگی به زنان شمالی اجازه می دهد تا سریع تر امور خانه و حتی کشاورزی را دنبال کنند. لازم به ذکر است که ، نمونه گالش های شمال ایران در اکثر مناطق روستایی کشور نیز مورد استفاده قرار می گیرد. چرا که در عین سبکی و راحتی، به دلیل ساخته شدن از جنس پلاستیک، خرید آن برای قشر متوسط و رو به پایین جامعه آسان تر است. این نوع از پاپوش اگرچه به دلیل قدمت کوتاه و جنس پلاستیکی اش در رسته صنایع دستی قرار نمی گیرد اما جزئی از فرهنگ مردم ساکن شمال کشور محسوب می شود. شایان ذکر است که کفش های سنتی منطقه شمال محدود به این گالشها نیست و مردم ساکن در ارتفاعات کوهستانی هم برای خود کفشهایی داشته اند که، اطرافش را از چوب و وسط آن را با استفاده از روده حیوانات می ساخته اند. کفشی که عبور و مرور از مناطق کوهستانی را در زمستان برای آنها آسان کرده و اجازه می دهد تا به راحتی و بدون زمین خوردن از ارتفاعات عبور کنند.
گالش
چکمه و چاریق ترکمن ها
چكمه اصلی ترین پاپوش مردان ترکمن است. کفشی با نوکهای برگردان که بین اهالی ترکمن به ادیک مشهور است. این نوع کفش را بیشتر برای سوارکاری استفاده می کنند. این در حالی است که چاریق را که از پوست گاو تهیه می شده و بسیار نرم بوده و مخصوص استفاده در خاک نرم است، بیشتر چوپانان استفاده می کردند. ترکمن ها برای تابستان ها هم کفش دیگری داشتند که به چپك یا یلكن شهرت داشت. این پاپوشی تابستانی بود كه از پوست شتر تهیه می شد و بسیار سبك و راحت بود ، ضمن این که گرمای هوا را هم رد نمیکرد.
کفش های مردمان ترکمن
تمامی این موارد تنها نمونه هایی محدود از پای افزارهای متنوع و گوناگون در فرهنگ های مختلف ایرانی است. نمونه هایی که به لحاظ زیبایی بی نظیر و کاربرد بی بدیل شان ، ردی از هوش و ذکاوت مردمان ایران زمین را در طول تاریخ تا به امروز به جا گذاشته است. درست به دلیل همین تنوع و گونه گونی پاپوش ها در گستره چند فرهنگی ایران زمین است ، که شناسایی و معرفی تمام و کمال همه پای افزارها آنچنان که شایسته و بایسته جایگاه این نوع از صنایع دستی است ، در این مقال نمی گنجد. اما سایت “آکرومارکت” بر آن است بواسطه راهی که در پیش گرفته و همتی که در مسیر شناسایی و معرفی زوایای مغفول و نادیده صنایع دستی ایرانی به یاری طلبیده است ، در فرصتی گشاده تر نمونه های دیگری از کفش های سنتی و پاپوش های فرهنگ های مختلف را به علاقمندان این رسته از صنایع دستی معرفی کند. اقدامی که نیازمند مطالعات و پژوهش های گسترده و همچنین سفر به نقاط مختلف ایران و رویت و رصد بی واسطه همه فرهنگ هایی است که پاپوش و پای افزاری متعلق به تمامیت قومی و فرهنگی خود دارند.
امید که به زودی میسر شود.
دیدگاهتان را بنویسید